به یادتم هنوزم ...
برای ZADS  
خیلی خوشحالم از اینکه تو به دنیا اومدی؛ تو            دنیا فهمید که تو انگار نیمه گمشدم‏ی تو
زندگی خیلی خوبه چون که خدا تو رو داده            روز تولدم برام فرشتشو فرستاده
خدا مهربونی کرده تو رو سپرد دست خودم            دست تو گرفتمو فهمیدم عاشقت شدم
خدا مهربونی کرده تو رو سپرد دست خودم            دست تو گرفتمو فهمیدم عاشقت شدم
آورده دنیا یه دونه اون یه دونه پیش منه            خدا فرشته هاشو که نمی سپره دست همه
تو، نمی اومدی پیشم من عاشق کی می شدم            به خاطر اومدنت یه دنیا ممنون توام
خدا مهربونی کرده تو رو سپرد دست خودم            دست تو گرفتمو فهمیدم عاشقت شدم
خدا مهربونی کرده تو رو سپرد دست خودم            دست تو گرفتمو فهمیدم عاشقت شدم
              
خیلی خوشحالم - محمد علیزاده 
ارسال پست
نه چشمانت آبی بود
و نه موهایت شبیه موج ها....
هنوز نفهمیده ‌ام
دریا که می ‌روم
چرا ... یاد تو می ‌افتم !!!
پوریا نبی‌ پور
عزیز جانم...
مگر میشود رؤیای زندگی با تو را به دست فراموشی بسپارم؟ 
رؤیایی که در تمام لحظات نبودنت،گرمابخش لحظات زندگی یخ زده ام است...
رؤیای زندگیمان در زیر سقف یک خانه ی کوچک،خانه ای با پنجره های آبی که روبه روی پنجره ها پُر از گلدان باشد...
خانه ای با یک آشپرخانه کوچک و یک میز گِرد چوبی دو نفره... 
و هر روز عصر،روی صندلی هایمان بنشینیم،من برایت چایی بریزم و تو برایم از آن غزل های زیبایت بخوانی...
اصلا مگر ما جز دو فنجان چای و یک میز گرد چوبی و دستان هم،از این زندگی چه میخواهیم؟ 


زهره صوفی



طبقه بندی: شعر،
برچسب ها: زهره صوفی، #زهره_صوفی، زهره_صوفی، شعر سپید، شعر نو، قشنگ، عشق،
تاریخ : یکشنبه 17 بهمن 1395 | 12:42 ق.ظ | نویسنده : سجاد 1 | نظرات

  • شبکه اجتماعی فارسی کلوب | Buy Mobile Traffic | سایت سوالات